استادیار دانشگاه قم جریان عداوت با اهل بیت (ع) با تلاشهاى همهجانبه حاکمان و راویان وابسته به بنىامیه به شهرهاى مختلف از جمله اصفهان راه یافت و با نشر روایات جعلى جریان فکرى «نواصب» عمق و شیوع بیشترى داشت . در این مقاله به چگونگى پیدایش نواصب، دیدگاهها و شگردهاى آنان پرداخته، آنگاه نقش ثقفى، دانشمند و محدث شیعى قرن سوم هجرى، در مقابله با نواصب و هجرت وى به اصفهان و آثار علمیش بررسى مىگردد . کلید واژهها: اصفهان، نواصب، راویان ناصبى، ثقفى، آثار ثقفى . اصفهان یکى از نواحى مهم و پر جمعیت ایراناست که از دیرباز، مرکز ادیان، مذاهب و گرایشهاى مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى بودهاست; ولى مذهب تشیع در این شهر تا زمان صفویه از نفوذ چندانى برخوردار نبودهاست . پس از ورود اسلام به این شهر دو مذهب حنفى و شافعى از طرفداران بیشترى برخوردار شده و در تحولات اجتماعى و سیاسى و درگیرىهاى مذهبى از ارکان عمده این ناحیه ایران شمرده مىشدند . این دو مذهب علاوه بر رقابت و درگیرىهاى داخلى گاه با دشمنان خارجى نیز برضد یکدیگر همدست مىشدند; براى مثال در حمله تاتار به اصفهان و پس از آن که در فتح اصفهان ناکام ماندند; شافعىها به پسر چنگیز گفتند: ما شهر را به شما تسلیم مىکنیم، به شرط آن که حنفىها را به قتل رسانید; پس از آن خود نیز به جنگ با حنفیان پرداخته و تعداد زیادى از دو طرف کشته شدند و تاتار پس از ورود به شهر، هر دو طایفه را مورد هجوم و کشتار قرار دادند (صافى، ج2، ص423) . در چنین فضایى که جهل، تشتت و اختلاف رواج داشت، جریان نصب و عداوت با اهل بیت (ع) رشد کرد و تا قرن یازدهم هجرى تداوم یافت . آوردهاند، روایاتى که در سرزنش اصفهان وارد شده از قبیل «ما احسن او ما افلح اصفهانى قط» ناظر به وجود نواصب در اصفهان بودهاست (قمى، شیخ عباس، ج1، ص139) . علامه مجلسى از جمله کسانىاست که چنین تحلیلى درباره این روایات دارد (مجلسى، ج41، ص301) . نقل شدهاست که پس از دستور عمر بن عبدالعزیز مبنى بر منع لعن حضرت على (ع) مردم اصفهان از والیان خود مهلت چهل روزهاى خواستند تا بتوانند براى آخرین بار یک چله به نفرین حضرت بپردازند (ثقفى، ج1، ص35) . این گزارشها همانگونه که مجلسى اظهار کرده به زمانى مربوط است که نواصب در اصفهان از قدرت و جمعیتى برخوردار بودهاند . داستان نصب و عداوت این مردم نسبتبه اهل بیت (ع) و غلو آنان نسبتبه معاویه را نویسندگان غیر شیعى نیز نقل کردهاند; از جمله: مقدسى در کتاب احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم نوشتهاست: «و فى اهل اصفهان بله و غلو فى معاویه ...» (مقدسى، ص399) . وى سپس به نقل داستانهایى در این مورد پرداخته است . در تعریف نواصب و تقریبا مصادیق آنان، بین نویسندگان شیعه و سنى اختلافى نیست . نواصب کسانىاند که نسبتبه حضرت على (ع) (ابن تیمیه، ج5، ص466) و اهل بیت (ع) بغض و عداوت دارند (شهید ثانى، ج2، ص185) . البته بیشتر نویسندگان اهل سنت نواصب را المبغضون لعلى (ع) خواندهاند (ذهبى، ج17، ص169) و از سایر اهل بیت (ع) نام نبردهاند . شکلگیرى نواصب به عنوان یک جریان فکرى فعال و ستیزهجو با اهل بیت (ع) به قتل عثمان و خلافتحضرت على (ع) برمىگردد که عدهاى به عنوان شیعه عثمان به معاویه پیوسته، ستیز با حضرت على (ع) را آغاز کردند (ابن تیمیه، پیشین) . برخى نیز پیروان معاویه در جنگ صفین را ناصبى معرفى کردهاند (ابن حجر، ج13، ص537) . گرچه برخى شکلگیرى جریان فکرى نواصب را به شیعیان عثمان و معاویه مربوط مىدانند، ولى به نظر مىرسد، آن به رقابت قومى بنىامیه با بنىهاشم قبل از ظهور اسلام باز مىگردد . در این مورد، کتاب النزاع و التخاصم مقریزى، برخى از قرائن تاریخى را نشان دادهاست که حاکىاست، این جریان فکرى تنها با حضرت على (ع) و اهل بیت (ع) او عناد نداشته، بلکه تبلور کینههاى ریشهدار قومى و جاهلى بنىامیه با بنىهاشم، پیامبر اسلام (ص) و اصل دین اسلام بودهاست . نواصب فعالیتهاى مستمر و دیدگاههاى خود را به این نحوه بروز دادند: 1 . به معاویه و بنىامیه عشق مىورزیدند تا آنجا که آوردهاند: نواصب اصفهان قائل به رسالت معاویه و خلفاى سهگانه گردیده، هرکه آن را انکار مىکرد، از او در شگفت مىشدند (امینى، ج10، ص335) . 2 . محبتیزید را شعار خود قرار داده، خلافتحضرت على (ع) را انکار مىکردند (ابن کثیر، ج6، ص193 - 229) . 3 . از حضرت على (ع) تبرى جسته، او را تفسیق و تکفیر مىکردند (سلیمان بن محمد بن عبد الوهاب، ج1، ص107) . 4 . اعتقاد داشتند که حضرت على (ع) در جنگهایى که کردهاست، بر حق نبوده است (ابن حجر، ج1، ص543) . 5 . از عمر سعد و قاتلان امام حسین (ع) ستایش مىکردند (ابنتیمیه، ج2، ص66) . 6 . روز عاشورا را عید قرار مىدادند و در آن ابراز شادى مىکردند و جشن مىگرفتند (همو، ج8، ص153) . ابنتیمیه این رفتار را بدعتى از سوى نواصب دانستهاست (کتب و رسائل ابن تیمیه فى الفقه، ج25، ص309) . 7 . بر ضد اهل بیت (ع) روایت جعل مىکردند (امینى، ج5، ص294) . 8 . به مناسبت، برضد اهل بیت (ع) طنز مىگفتند (رحمانى، ص584) . پس از نامه معاویه به کارگزارانش، مبنى بر جعل روایات برضد اهل بیت (ع) و نشر آنها در میان مردم (ابنابىالحدید، ج11، ص44 - 45)، راه جعل حدیثبه روى راویان ناصبى باز گردید و تعداد آنان رو به فزونى گذاشت تا آنجا که حدود شصت نفر راوى ناصبى در بین رجال صحیح بخارى نیز به چشم مىخورد (معروف حسینى، ص172) . راویانى از قبیل اسد بن وداعه، ابوبکر محمد بن هارون، خالد قسرى، اسحاق بن سوید، نعیم بن ابى هند، ازهر بن عبدالله حمصى، حریز بن عثمان و ربیعة بن یزید از جمله دهها راوى ناصبى هستند که دشمنى خود را با حضرت على (ع) آشکارا بیان مىکردند (ابن فرحان، ص211; ابن حجر، ص204; رحمانى، ص584; حسن بن سقاف، ص57; مبارکفورى، ج9، ص310; امینى، ج5، ص294; بغدادى، ج8، ص262; ابن حجر، ج2، ص477; ابن عبدالبر، ج2، ص493) . عناد و دشمنى برخى از این راویان مثل حریز بن عثمان تا آن جا بود که هر صبح و شام هفتاد بار حضرت على (ع) را نفرین مىکردند (ابن عقیل، ص117) . اسحاق بن سوید مىگفت: من على را دوست ندارم (امینى، ج5، ص294) ; در عین حال ابن سعد او را ثقه دانستهاست (ابن سعد، ج7، ص243) . برخى از راویان ناصبى روایات متواتر درباره فضیلتحضرت على (ع) را مورد اشکال قرار دادهاند . به عنوان نمونه حریز بن عثمان گفتهاست: «حدیث منزلت (یا على انت منى بمنزلة هارون من موسى) راستاست; ولى شنونده اشتباه کردهاست; چون اصل روایت «بمنزلة قارون من موسى» است و او قارون را هارون شنیدهاست (بغدادى، ج8، ص262; مزى، ج5، ص577; ابن عساکر، ج12، ص349) . برخى از این راویان از شجاعتحضرت على (ع) در قتل معاندان به طنز یاد مىکردند . از آن جملهاست، ابراهیم بن یعقوب جوزجانى که ابن عساکر او را از حافظان منصف شمردهاست، روزى در حالى که اصحاب حدیث در آستانه خانهاش جمع شده بودند، کنیزى را دید که مرغى را در دست گرفته و کسى را نمىیابد که آن را ذبح کند، گفت: سبحان الله کسى پیدا نمىشود که مرغى را بکشد، ولى على در یک نصف روز بیش از بیست هزار نفر را کشت (ابنعساکر، ج7، ص281) . نوشتهاند که او فردى ناصبى و بىپروا در بدگویى نسبتبه پیشوایان شیعى بود و لذا دانشمندان رجال گفتهاند: به اتهاماتى که وى به راویان کوفى وارد کردهاست، نباید توجه کرد (ابن سقاف، ص57) . مىتوان گفت که بنىامیه به کمک اینگونه راویان توانستند، بسیارى از مردم را از محبت اهلبیت (ع) منحرف کنند و جریان نصب را به دورترین شهرهاى اسلامى از جمله اصفهان بکشانند . در چنین فضایى راویان شیعه تلاش خود را در جهت تنویر افکار و هدایت مردم آغاز و برخى از آنان کارهاى شجاعانهاى کردند که هجرت ثقفى از کوفه به اصفهان را مىتوان از آن جمله برشمرد . ابو اسحاق ابراهیم بن ثقفى کوفى، از احفاد سعید بن مسعود، عموى مختار بن ابو عبیدهاست که حضرت على (ع) او را والى مداین قرار داده بود و ولایت او در زمان امام حسن (ع) نیز ادامه داشت (قمى، شیخ عباس، ص270) . ثقفى زیدى مذهب بود و بعد از آن به مذهب شیعه اثنى عشرى گرایید و کتابهاى بسیارى تالیف کرد . در مورد انگیزه هجرت وى به اصفهان نوشته شده، وقتى کتاب المعرفة خود را تالیف کرد، به لحاظ این که در آن روایاتى در مثالب خلفا آورده بود، راویان کوفى به او توصیه کردند که روایات این کتاب را از بیم نواصب منتشر نسازد; ولى ثقفى توصیه آنان را نپذیرفته، پرسید کدام شهر از معارف شیعه دورتر و بیگانهتراست؟ گفتند: اصفهان . پس سوگند یاد کرد که آن کتاب را جز در اصفهان روایت و منتشر نکند . از این رو به اصفهان هجرت کرد و در آنجا روایات فضائل اهل بیت (ع) و مثالب صحابه را نشر داد (نجاشى، ص16 - 17) به نظر مىرسد کار ثقفى در اصفهان از چنان تاثیرى برخوردار شده بود که آوازهاش به قم رسید و جماعتى از راویان بزرگ قمى جهت دعوت از وى براى هجرت به قم، به اصفهان رفتند (بروجردى، ج1، ص222) ; اما او به سوگندى که خورده بود، پایبندى نشان داد و این دعوت را نپذیرفته، همچنان در اصفهان باقى ماند و در سال 283ق وفات کرد (همان) . براى ثقفى تالیفات فراوانى را بالغ بر پنجاه عدد یاد کردهاند; از جمله: اخبار المختار، تفسیر القرآن، الجامع الصغیر و الکبیر فى الفقه، کتاب الامامة، اخبار البیعة، اخبار الحجة، اخبار الحوض و الشفاعة، اخبار الحکمین، اخبار الدلائل، اخبار الردة، اخبار السرائر، اخبار الشورى، اخبار الصفین، اخبار الغارات، اخبار المتقین، اخبار المعرفة، اخبار المغازى، اخبار المودة فى ذوى القربى، اخبار النهر (پاشا بغدادى، ج1، ص3 - 4)، اخبار المبتدا، اخبار المعرفة، فضل الافضل، اخبار السیرة، اخبار مقتل عثمان، اخبار بیعة على (ع)، کتاب الجمل، کتاب الصفین، کتاب مقتل امیر المؤمنین (ع)، کتاب رسائله و اخباره (ع)، کتاب قیام الحسن (ع)، کتاب مقتل الحسین (ع)، کتاب التوابین، کتاب فدک، کتاب ما نزل من القرآن فى امیرالمؤمنین (ع)، کتاب فضل الکوفة و من نزلها من الصحابة، کتاب المتعتین، کتاب الجنائز (نجاشى، ص16 - 17) شرح حال ثقفى بیانگر دانش وسیع، همتبلند، اخلاص در تشیع و شجاعت وى در تبلیغ روایات و نشر معارف شیعىاست . نواصب به طور عمده بر دشمنان امام على (ع) اطلاق مىشود . ریشه دشمنى این گروه با على (ع) در اصل به عداوتها و کینههاى جاهلى میان بنىامیه و بنىهاشم برمىگردد; اما ظهور آن در تاریخ اسلام به زمان قتل عثمان و خلافت على (ع) مربوط مىشود . دشمنى آنان با على (ع) موجب شد، احادیثى را بر ضد او جعل کنند و نسبتبه او و خاندانش ناسزا بگویند و فضائل آن حضرت را مجعول بشمارند و از نقل آنها جلوگیرى کنند . راویان ناصبى حتى در کتابهاى معتبر اهل سنت مثل صحیح بخارى نیز به چشم مىخورند . رفتار این گروه برخى از دوستداران اهل بیت (ع) مثل ثقفى را به مقابله بر انگیخت و او در ناصبىترین شهرها در عصر خود یعنى اصفهان به نشر فضائل اهل بیت (ع) پرداخت . ابن ابى الحدید; شرح نهج البلاغه، چ1، قم، کتابخانه آیت الله نجفى مرعشى، 1378ق ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم حرانى; منهاج السنة النبویة، ج1، مؤسسة قرطبة، 1406ق ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم حرانى; کتب و رسائل و فتاوى ابن تیمیه فى الفقه، مکتبة ابن تیمیة ابن حجر عسقلانى، شهاب الدین; فتح البارى شرح صحیح البخارى، چ2، بیروت، دارالمعرفة ابن حجر عسقلانى، شهاب الدین; تهذیب التهذیب، چ1، بیروت، دارالفکر، 1404ق ابن سعد، محمد; الطبقات الکبرى، بیروت، دار صادر ابن سقاف، حسن بن على; ارغام المبتدع ، چ2، اردن، دار الامام النووى، 1412ق ابنعبدالبر، یوسفبنعبدالله بنمحمد; الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چ1، بیروت، دارالجلیل، 1412ق ابن عساکر، ابو القاسم على بن الحسن ابن هبة الله; تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415 ابن عقیل، سید محمد; النصائح الکافیة لمن یتولى معاویة ، چ1، قم، دارالثقافة، 1412ق ابن فرحان، حسن; نحو انقاذ التاریخ الاسلامى، ریاض، مؤسسة الیمامة الصحفیة، 1418ق ابن کثیر، اسماعیل; البدایة و النهایة، چ1، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1408ق امینى، عبد الحسین; الغدیر فى الکتاب و الادب و السنة، بیروت، دارالکتاب العربى، 1379ق بروجردى، سید على; طرائف المقال ، چ1، قم، کتابخانه آیت الله مرعشى، 1410ق ثقفى، ابراهیم بن محمد; الغارات، قم، چاپخانه بهمن پاشا بغدادى، اسماعیل; هدیة العارفین ، بیروت، دار احیاء التراث العربى خطیب بغدادى، ابوبکر احمد بن على; تاریخ بغداد او مدینة الاسلام، چ1، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1417ق ذهبى، شمس الدین; سیر اعلام النبلاء، چ9، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1413ق رحمانى، احمد; الامام على (ع)، چ1، تهران، المنیر للطباعة و النشر، 1417ق سلیمان بن عبد الوهاب; تیسیر العزیز الحمید فى شرح کتاب التوحید، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة شهید ثانى، زین الدین; الروضة البهیة، چ1، قم، انتشارات داورى، 1410ق صافى، آیت الله لطف الله; مجموعة الرسائل قمى، شیخ عباس; الکنى و اللقاب ، تهران، مکتبة الصدر قمى، شیخ عباس; تتمة المنتهى، تهران، کتابخانه مرکزى مجلسى، محمد باقر; بحارالانوار ، چ2، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق مزى، ابو الحجاج، یوسف; تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چ4، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1406ق معروف حسینى، هاشم; دراسات فى الحدیث و المحدثین، چ2، بیروت، دارالتعارف، 1398ق مقدسى، شمس الدین; احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم مقریزى، تقى الدین احمد بن على; النزاع و التخاصم، مصر، المطبعة الابراهیمیة، 1937ق نجاشى، ابو العباس، احمد بن على; فهرست اسماء مصنفى الشیعة، چ5، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1416ق دکتر غلامحسین اعرابى
چکیده
1 . مقدمه
2 . نواصب، شکلگیرى و دیدگاهها
3 . راویان ناصبى مذهب
4 . ثقفى و هجرت به اصفهان
5 . آثار و تالیفات ثقفى
6 . نتیجه
منابع